کاش عشق با من بود

از خاطراتم وموضوع های متنوع

کاش عشق با من بود

از خاطراتم وموضوع های متنوع

نامه ای برای خدا

سلام می کنم هر صبح وهر سب وهر لحظه به تعداد همه نفس هام به خدای خودم به اونی که به من حق زندگی داد حق اینکه بخواهم براش نامه بنویسم نامه هایی از دلتنگی از بی کسی از اه حسرتی که از عشق ته دلم ریشه کرده و کسی نیست این ریشه رو از جا بکنه و بجاش گل با هم بودن بکار.خدایا با ایمانی که از تو دارم جواب نامه هامو میدی. 

 

 

خدایاتا به امروز از نظر مادی به هر چی دلم میخواست رسیدم توی درسهامم هوامو داشتی  

 

اما از نظر عاطفی کمکم نکردی شاید کردی من اشتباه فکر میکنم شاید قراره تو اینده کمکم کنی. 

 

اما انتظار اینده منو خسته کرده خدایا من اگر عجله می کنم به خاطر تنهایی اخه من مثل بعضی ها دوست پسر ندارم .من توی تنهایی هام فقط تورو داشتم.شما بگین من حق دارم یا نه . 

 

خدایا خیلی دوست دارم نمی دونم تو چقدر دوستم داری.شاید این امتحان الهی که ببینی من چند مرده حلاجم .........من باز مثل گذشته با صبر سر میکنم. 

 

شاید حق با دوستام باشه من جغله ام...............من ۲۲سالم هنوز ۳ سال دیگه وقت دارم هخه من احساس می کنم بهترین سن برای ازدواج ۲۵ سالگی نظر شما چیی. 

 

اشتباه من این بود که زود به درک واقعی رسیدم  اغراق نمی کنم این حقیقت داره دوستام که تو کوچه گرگم به هوا بازی میکردن من به عشق که چه حسی بودم .......................

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد